Download Anabasis Books Online Free
Identify Books In Pursuance Of Anabasis
Original Title: | Anabase |
ISBN: | 0156074060 (ISBN13: 9780156074063) |
Edition Language: | English |

Saint-John Perse
Paperback | Pages: 110 pages Rating: 3.91 | 229 Users | 30 Reviews
Details About Books Anabasis
Title | : | Anabasis |
Author | : | Saint-John Perse |
Book Format | : | Paperback |
Book Edition | : | Deluxe Edition |
Pages | : | Pages: 110 pages |
Published | : | October 21st 1970 by Mariner Books (first published 1924) |
Categories | : | Poetry. Cultural. France. Nobel Prize. Literature |
Narrative In Favor Of Books Anabasis
Anabase selected poems, Saint-John PerseSaint-John Perse (31 May 1887 – 20 September 1975) was a French poet-diplomat, awarded the Nobel Prize in Literature in 1960 "for the soaring flight and evocative imagery of his poetry." He was a major French diplomat from 1914 to 1940, after which he lived primarily in the United States until 1967. Anabasis, the Classical Greek word for a journey up country.
تاریخ نخستین خوانش: روز نهم ماه آگوست سال 2008 میلادی
آناباز، ترجمه ها: محمدعلی سپانلو، محمود نیکبخت
عنوان: آناباز؛ شاعر: سن ژان پرس؛ مترجم: محمد مهریار؛ محمود نیکبخت؛ اصفهان، فردا، 1380؛ در 119ص؛ شابک 9646328814؛ موضوع: شعر شاعران فرانسوی - سده 20 م
عنوان: آناباز؛ شاعر: سن ژان پرس؛ برگردان: محمدعلی سپانلو؛ تهران، شهر کتاب، هرمس، 1381؛ در 103ص؛ شابک 9643630455؛
سپانلو خود شاعر واژه ها هستند و زنده باشند؛ و همچنان سر فراز دارند، و بر فراز واژه های پارسایی بنشینند، کوتاه سخن این که ایشان واژه های زبان پارسایی را نیک میشناسند، در برگردان همین اثر نیز انگار کنید آن را بازسرایی کرده باشند؛ ایشان میفرمایند: اگرچه در بیشتر موارد امانت در ترجمه را میپسندند، ولی در این کار پس از بررسی بسیار، به نوعی ترجمه ی ابداعی دست زده اند، تا برگردان کار نیز همانند خود اثر، روحی شاعرانه داشته باشد
در همین گودریدز خلاصه ی رویویی از اچ.ام. را به سود خوانشگران آراسته ام. نقل از رویوی اچ.ام.: و از خورشید هرگز نامی نمیآید اما اقتدارش در میان ماست
یکی از پیچیده ترین و بزرگترین اشعار سده بیستم میلادی از شاعر و سیاستمدار بزرگ فرانسوی الکسی لژه است؛ که اشعارش را با نام مستعار سن ژون پرس منتشر میکردند؛ و زندگی سیاسی و هنری ایشان، هماره در هاله ای از ابهام، بوده است؛ آناباز بی شک معروفترین منظومه ی ایشانست که: تی.اس الیوت به انگلیسی، ریلکه به آلمانی، و اونگارتی به ایتالیایی، و محمدعلی سپانلو و محمود نیکبخت هر یک جداگانه به فارسی برگردانده اند؛ آناباز به معنی اسب سواری، لشگرکشی بسوی دشت، و همچنین ارجاعی تاریخی، به شرح حمله و شکست یونانیان، از ایرانیان است؛ چنانکه گزنفون روایت کرده؛ و البته گویا خود ژون پرس هیچگاه اشاره ای به این ارجاع تاریخی نداشته است
آناباز- منظومه ی فتح درونی
ترانه
زیر برگهای مفرغی، کره اسبی زاده میشد. مردی حبه های تلخ به دستان ما نهاد. بیگانه. که میگذشت. و اینک همهمه ی استانهای دیگر، که به دلخواه من بر میخیزد...؛ به شما سلام میکنم، دخترم، زیر بزرگترین درخت سال
کشف معنی بندهای این شعر، برای خوانشگر، دست نیافتنی ست، که البته، انگار بیش از درک تک تک صحنه ها، بازسازی تصاویر، و درک فضای کلی شعر، اهمیت دارد؛ و گویا شاعر بزرگی همچو: الیوت، بارها این شعر را خوانده؛ و سپس، توانسته با آن، ارتباط برقرار کند؛ و جمیز جویس، که خود آثار معماگون دشواری، همچون اولیس، را دارند؛ و همچنین بسیاری از بزرگان، این شعر را بسیار ستوده اند؛ و سن ژون پرس، در سال 1960میلادی به دریافت جایزه ی نوبل ادبی مفتخر گشتند؛ و در کنار آن در کارنامه ی سیاسی خویش نیز، به عنوان دیپلمات کارکشته فرانسوی، حتی با هیتلر، برای صلح پای میز مذاکره تشست، و در خاور دور، و چین، و آمریکا، ماموریتهای بزرگی را به انجام رساند پایان نقل از ریویوی اچ.ام.؛ ا. شربیانی
Rating About Books Anabasis
Ratings: 3.91 From 229 Users | 30 ReviewsPiece About Books Anabasis
This word salad was like reading a compressed transcript of a day's worth of my grandfather's monologues when he was in the middle stages of dementia. I mean, I GUESS you guys aren't lying when you said you liked it, but you really must be living in some other plain of existence. Very Jackson Pollack IMO.EDIT: It occurs to me now, a couple of weeks out, that I would not have hated this quite as much if it had been arranged like regular free-verse poetry. There was something about it beingOne of my favorite poets, translated by one of my favorite poets? Please, yes please.
Discours présenté par Jean Désy de Saint-John Perse, accessible à ce lien : http://fondationsaintjohnperse.fr/htm...Bout que Jean Désy nous a présenté : "De cette nuit originelle où tâtonnent deux aveugles-nés, l'un équipé de l'outillage scientifique, l'autre assisté des seules fulgurations de l'intuition, qui donc plus tôt remonte, et plus chargé de brèvephosphorescence. [...] Aussi loin que la science recule ses frontières, et sur tout l'arc étendu de ces frontières, on entendra courir encore

I think this book was a lot like Catcher in the Rye for me -- I read it too late. I've already read Eliot and Ashbery and, as innovative as it was when it was written, I just didn't care as much as I might have earlier. It's rather like Wagner in its apparent desire to avoid anything catchy or memorable. I couldn't recall a single line from it. I just don't consider lack of memorableness on the line level a virtue in poetry. It is interesting. It comes off like a series of illustrations of
از خود شعر تقریباً چیزی نفهمیدم. بعد مقدمهٔ الیوت رو خوندم که گفته شش بار شعر رو خونده تا تونسته بفهمتش و ترجمهش کنه و مقداری تسکین پیدا کردم. بهجز شعر این کتاب یعنی چاپ انتشارات فردا حاوی مقالهها و مقدمههایی از افراد مختلف دربارهٔ شاعر و آنابازه و خطابهٔ نوبل سن ژون پرس که بهترین بخش کتاب بود بهنظرم. ایمانی که این آدم به کار شعر و ادبیات داره رشکبرانگیزه.همونطور که مانا روانبد گفته این شعر دو ترجمه داره: یکی کار سپانلو که بهش نمیخوره از پس این شعر دشوار براومده باشه چون بههرحال سپانلوئه دیگه و
و از خورشید هرگز نامی نمی آید اما اقتدارش در میان ماست.یکی از پیچیده ترین و بزرگترین اشعار قرن بیستم از شاعر و سیاستمدار بزرگ فرانسوی الکسی لژه که اشعارش را با نام مستعار سن ژون پرس منتشر می کرد و زندگی سیاسی و هنری او همواره در هاله ای از ابهام بوده استآناباز بی شک معروف ترین منظومه اوست که تی اس الیوت به انگلیسی ریلکه به آلمانی و اونگارتی به ایتالیایی و محمد علی سپانلو به فارسی برگردانده اند که البته محمود نیکبخت هم این شعر ارزنده را ترجمه و منتشر کرده که من به شخصه بعد از تقابل ترجمه سپانلو (
این کتاب را نخست سپانلو ترجمه کرد با اشتباهات فراوان و ناقص بعد کامل و با نقصان کمتراما هنوز بهترین ترجمهی آن متعلق است به محمود نیکبخت و آقای مهریار (مرحوم) که در اصفهان منتشر شد و کمتر دیده شده است
0 Comments